-
151+مادر
چهارشنبه 24 خرداد 1396 00:01
یادم نمیاد هیچوقت مامانم نوازشم کرده باشه یا اینکه حتی بغلم کرده باشه اصلا یادم نمیاددددد یادم نمیاد که باهام درد ُ دل کرده بآشه، یادم نمیاد نازم کرده باشه یادم نمیاد دلداریم داده باشه یا حتی بهم اعتماد بنفس داده باشه یادم نمیاد اونموقع هایی که مدرسه میرفتم ی روز صبح ِ زود بیدار شه وبرام صبحونه آماده کنه یا حتی ی لقمه...
-
150+jelly
سهشنبه 23 خرداد 1396 00:11
من کلا به ژله درست کردن اینا علاقه نداشتم ولی وقتی دیدم همه یروزی بالاخره باید این کآرارو انجام بدن وآشپزی کنن منم تصمیم گرفتم که از همین ژله های ساده فعلا استارت ُ بزنم تا برســـم به ژله های خوشگل و طرح دآر همین امشب دو تآ ژله زدم و گذاشتم یخچال یکیش طعم ِ بلوبری و یکیش هم آلویه ورا شب ِ قدر هم از راه رسید و فردا شب...
-
149+park
دوشنبه 22 خرداد 1396 02:06
از اونجایی که خانواده ِ من هرشبـ پآرک تشریف دآرن ، منم امشبــ بهشون ملحق شدم تا ساعت 1 پارک بودیم هی هلما ُ هلیــآ سوآر ِ تاب شن هی سوآر ِ سُرسُره بشن و کلی کیف کنن ما که بچه بودیم گسی مارو پارک نمیبرد دیروز تو آموزشگاه با شآگردان ِ عزیز فیلم تمآشآ کردیم و الانم منتظریم سحر بشه و سحری بخوریمـــُ بخوابیمـــ دو روزه...
-
148+اندر احوالات ِ شنبه ی من
شنبه 20 خرداد 1396 23:02
امروز خب شنبه بود و من تقریبا تا ساعت 6 و نیم صبح بیدار بودم ، خیلی بده که تایم ِ خوابت کلا ریخته بهم تا صبح بیدار و تا ظهر خواب ، ظهر ک از خواب بیدار شدم اول قرآن ُ دُعای مُجیر و خوندم بعد نماز بعدم که خواهری اومد و باهم رفتیم عابر پول ِ قسطِ قرعه کشی مو گرفتم ُ و دادم بهش بعد از داروخانه ی کرم ِ ضد ِ آفتاب خریدم با...
-
147+بیدار
شنبه 20 خرداد 1396 03:52
چیزی نمونده تا اینکه اذان صبخ و بگه من همچنان بیدارم ی چت خیلی کوچیک با داییم داشتم تقریبا ساعت 2 دیدم آنلاینه پی ام دادم دایی بیداری ؟ گفت آره دارم فیلم میبینم بعد ش پرسید تو چرا بیداری منم گفتم که جند شبه تا سحر بیدارم بعد ش عکس خودش ُ ی دحتره رو فرستاد و گفت همکلاسیمه منم ب شوخی گفتم باهاش دوس شو بعدش گفت باهم...
-
146+جمعه
شنبه 20 خرداد 1396 00:00
همه میگن جمعه ها میتونه دلگیر باشه ولی برای من زیاد اینجوری نیست ، دقیقا تا ساعت 4 بعدازظهر خواب بودم خب وقتی روزه ای مجبوری بخوابی چون نمیشه هیچ کاری کنی و بعد هم خسته میشی وقتی بیدار شدم یکم اخبار دیدم بعد هم نماز و جزء چهارِ قرآن و بعد هم دُعای مجیــــر که یکی از بچه ها تو گروه گفته بود باید روزهـــآی 13 و 14 و 15...
-
145+me before you
پنجشنبه 18 خرداد 1396 23:58
امروز فیلم ِ me before you رو دیدم البته نصفشو دیشب تا سحر دیدم و ادامه ش امروز فیلم ِ جالبی بود و درباره ی دختره که میرم پرستآر ِی پسری میشه که تو تصادف معلول میشه و ازش مراقبت میکنه و بعدش پسره تصمیم داره این زندگی رو تموم کنه ولی مادرش قبول نداره آخرم کار خودشو انجام میده قشنگ بود
-
144+هلمآ
پنجشنبه 18 خرداد 1396 23:51
خواب بودم یهو بیدار شدم تا چشمامو باز کردم دیدم هلما جیغ کشید من ونبردن گفتم کجا نبردن ؟ دیدم دور ُ برم هیچکی نیست فهمیدم همه رفتن بیرون گفتم اشکال نداره حالا ساکت باش مامانت میاد میگه همه رفتن بابا جون ، مامان جون ، هلیا ، مامان میگم الان میان زنگ میزنم به مامانش کجایین؟ میگه الان میایم میگم هلما داره گریه میکنه منم...
-
143+جزوه
پنجشنبه 18 خرداد 1396 23:49
امروز ساعت 11 و نیم با یکی از همکلاسی ها قرار داشتم که جزوه ازش بگیرم و کپی کنم ساعت 10 و ربع بود بیدار شدم به بابام سحر گفته بودم من و بیدار کنه ولی مثل اینکه متوجه نشده بوده خودم بیدار شدم و ی ربعه آماده شدم بعدم رفتم ی شارژ خریدم و ب خ زنگ زدم و گفتم دارم میام بعدم گفت باشه جلو داتشکده منتظرم تو راه آهنگای صادقلو...
-
142+مکالمه ی من و خاله
پنجشنبه 18 خرداد 1396 23:43
دیشب تا ساعت 12 داشتم با خاله جونم حرف میزدم من : یه موقع زنگ نزنی ببینی داعش مارو کُشت یا نه خاله : دیـــوونه من مطمئن بودم شما خوب بودید با هم حرف زدیم و ازهمه چی گفتیم خاله : خوب شد زنگ زدی خیلی دلم گرفته بود من : چرا ؟؟؟ خاله :چون همش فکرای بد میاد سراغم و ب همه چی فکر میکنم من :بیخیال لذت ببر از زندگی ز( زندگی دو...
-
141+چی شده
چهارشنبه 17 خرداد 1396 22:42
ساعت تقریبا 1 و خورده ای بود که بیدار شدم بعدم رفتم اول نمازمو خوندم بعدم قرآن آوردم که بخونم یهو آنلاین شدم دیدم محمد (پسرعمه م که ایران نیست ) پرسیده همتون خوبید؟ من آره چیشده میگه بهشت زهرا یکی خودشو منفجر کرده منم گفتم ما از اونجا خیلی دوریم اونموقع بود که فهمیدم چیشده ولی سراغ اخبار نرفتم و گفنم یه چیز جزئه حتما...
-
140+before I fall
چهارشنبه 17 خرداد 1396 01:21
فیلم before I fall همین الان تموم شد و میتونم بگم عالی بود و بعضی از حرفاش واقعا آموزنده بود کاش میشد همه وقتی میمیرن یبار دیگه زنده بشن و بتونن اشتباهاشون رو جبران کنند و اینکه برا بعضی از ماها مهم نیست چقد از روزامون میگذره ولی برا بعضیا امروز فقط مهمه جالب بود
-
138+اگه ی روزی پولدار بشم
سهشنبه 16 خرداد 1396 23:46
اگه ی روزی پولدار بشم حتما ب آدمای فقیر کمک میکنم حتما ب بچه هایی که سرپرست ندارن کمک میکنم تا بتونن تحصیل کنن وبرن دانشگاه امروز تو یکی از شبکه ها ی خانواده فقیر و نشون میداد که یکی از بچه هاش سالم نبود و آرزو داشت بره مدرسه من خیلی ناراحت شدم چرا آخه کسی که فقر و داره تجربه میکنه باید این همه بچه داشته باشه و آخرم...
-
139+my dad is calling
سهشنبه 16 خرداد 1396 23:04
امروز ساعت 1:30 بعد ازظهر یهو میشنوی تلفن خونه داره زنگ میخوره من میگم کیه هلیا گوشی رو بردار که میاد گوشی رو میده و میگه بابا س با تو کار داره من میفهمم که دوباره گوشیم آنتن نداده و نتونسته گوشیمو بگیره ( گوشیم قراضه شده تو فکر ی گوشی جدیدم ) میگه بدو هلیا رو آماده کن و بیارش عکس بگیرم من خواب ِ خواب بودم گفتم باشه...
-
137+
سهشنبه 16 خرداد 1396 14:28
بعدا از سحر فک کنم ی دوساعتی خوابم نبرد آخر خیلی کلافه شده بودم و خوابم برد آخر الانم خیلی کسلم فک کنم بخاطر اینکه زیادی خوابیدم تو این چند روز
-
136+بی خوابی
سهشنبه 16 خرداد 1396 02:19
من همچنان بیدارم و تازه سحری خوردم ، امشب زودتر خوردم تا بعدش اذیت نشم چند تا کلیپ تد رو دارم دانلود میکنم و اینکه انیمیشن boss babyرو دانلود کردم بعدا میبینم
-
135+حوصلم سر رفته
دوشنبه 15 خرداد 1396 23:58
خیلی حوصلم سرر فته و حال ندارم درس بخونم دوباره ی فیلم جدید و شروع کنم ولی بقیه شو دیگه خسته شدم میزارم برای فردا (before I fall) و اینه زیاد جالب نیست ولی برا تقویت زبان خوبه نگاهش میکنم
-
134+beauty and the beast
دوشنبه 15 خرداد 1396 18:18
همین الان فیلم beauty and the beast ( دیـــو و دلبـــــر ) تموم شد تقریبا دو ساعت بود ولی خب خیلی باحال بود من که خوشم اومد حتی این فیلمو میتونم با شاگردام ببینم وباهاشون کار کنم خیلی وقته کلیپای ted و ندیدم شاید امروز یکی رو ببینم فرد دوباره کلاس دارم ساعت 4 تا 7 و ربع شاگردایی که فردا باهاشون کلاس دارم خیلی وقته...
-
133+khab
دوشنبه 15 خرداد 1396 15:37
امروزم تا نزدیک سه خواب بودم ، اول نمازمو خوندم بعدم میخوام بیام فیلم ببینم خیلی مونده تا اذان من تا اون موقع چیکار کنم حوصلم سر رفته آخه وقتی روزه ای هیچی حال نمیده نه کتاب خوندن نه فیلم دیدن
-
132+sahari
دوشنبه 15 خرداد 1396 03:28
همین الان سحری که عدس پلو غذای مورد علاقه م بود و خوردم و تقریبا 40 دقیقه مونده تا اذان نمیدونم میتونم روزه بگیرم یا ن ولی خب من سحری خوردم امروزم میخوام بخوابم تا بـــعدازظهر پس میتونم دیر بخوابم برم تا اونموقع ی فیلم ببینم
-
131+my aunt
دوشنبه 15 خرداد 1396 03:07
دو ساعت تمام با خاله م داشتم حرف مبزدم همبن الان قطع کردم ولی وقتی رفتم دستشویی یچیز عجیب دیدم من همین یک هفته پیش پ ر یود بودم ولی نمیدونم چرا رفتم دستم خونی شد اه اعصابم خورد شد یعنی بازم شدم ؟ نمیدونم چرااااا من خیلی میترسم
-
130+today
دوشنبه 15 خرداد 1396 00:00
با اینکه تولدم روز 14 هست البته نه خرداد ،ولی از 14 خرداد بدم میاد !!! و یجورایی حالت تهوع آورده امروز بعد سحر که خوابیدم ساعت 4 بیدار شدم که مامان بابا و بقیه داشتن میرفتن بیرون ولی خب من حوصله نداشتم ، وقتی بیدار شدم اول رفتم دستشویی بعدم نماز خوندم بعدم تصمیم گرفتم فیلم ببینم ، از بین همه فیلما ، فیلــم نیـــمه...
-
129+haft mahegi
یکشنبه 14 خرداد 1396 03:01
تا الان داشتم فیلم هفت ماهگی رو میدیدم وکلی آهنگ خارجی دانلود کرده که گوش بدم و تا الان بیدار بودم و داشتم فیلم میدیدم الانم که دیگه موقع سحر و باید بریم برای سحری خوردن یک ساعت بعد از سحری من همچنان در حال دستشویی رفتنم و از اینکار متنفرم ولی چه کنم که مجبورم دوروز تعطیلیم و من میخوام کلی فیلم و انیمیشن ببینم وکتاب...
-
128+war
شنبه 13 خرداد 1396 23:40
از هر چی جنگه متنفرم ، دلم نمیخواد تو هیچ کشوری جنگ باشه همه بخاطر جنگ در فرارن آخه چرا .... . چرا باید تو ی کشور اینقد جنگ باشه نه ی کشور کشورهای زیادی هستن که توش جنگه این کتابی که دارم میخونم هم درباره جنگه و خواهر برادر مجبور میشن مهاجر بشن میدونی مهاجر بودن سخته ...... خیلی سخت اونقد سخت که از خیلی چیزا محرومی...
-
127+final
شنبه 13 خرداد 1396 23:39
امروز امتحان فاینال بچه ها بود و تقریبا ساعت 5 کلاسم تموم شد و برای امیر مهدی یک ساعت کلاس خصوصی گذاشتم بعدم کتاب جنگی که نجاتم داد و خوندم یکم بعدم دخترا اومدن واسه امتحان و نیم ساعته نوشتن و اومدم خونه چون نماز ظهر مو نخونده بودم اول اونو خونذم بعدم خیلی ضعف داشتم ی نیم ساعت خوابیدم بعدم بیدار شدم افطار بود و روزه...
-
126+amir ali
جمعه 12 خرداد 1396 23:16
ی شاگرد دارم امــــیر علی خیلی پسر دوست داشتنیه و خوبیش هم اینه ک همش کتاب میخونه و ب کتاب های علمی و اینجور چیزا علاقه داره میگه تیچر ی عالمه کتاب دارم دوباره هر روز میره کتابخونه و کتاب میگیره این شاگرد دوست داشتتنی کلاس دومه و از الان اینجوریه میدونم که تو زندگیش ی آدم خیلی موفق میشه
-
125+hello
جمعه 12 خرداد 1396 22:57
عاشق آهنگ HELLO ادل هستم و خیلی خیلی دوسش دارم بعدازظهر یکم خوابیدم بعد از اینکه ناهار خوردم و بعدم بیدار شدم یکم اخبار دیدم و بعدش اومدم اتاق و تمیز کردم و خیلی طول کشید بعدم کشوها رو تمیز کردم و بعدم یکمی از ماه عسل و دیدم بنظرم اصلا خوب نبود پدر بعد از مدت ها اومده و باید ببخشنش و اون جاش بد بود که دخترش گفت بابام...
-
124+friday
جمعه 12 خرداد 1396 12:20
ساعت دو نصفه شب خوابیدم که قرار بود خاله م زنگ بزنه ولی ساعت 2 و خورده ای زنگ زد من و از خواب بیدار کرد ، و بهش گفتم بعدا حرف میزنیم ولی خب سحر بیدار نشدیم و همه خواب موندیم یهو بیدار شدم ساعت 6 و نیمه جیغ زدم چرا من وبیدار نکردین و هیچکی جواب نداد بعدم اعصابم خورد شد نمازم نخوندم و این یعنی که قهر کردم ساعت 10 باید...
-
124+friday
جمعه 12 خرداد 1396 12:20
ساعت دو نصفه شب خوابیدم که قرار بود خاله م زنگ بزنه ولی ساعت 2 و خورده ای زنگ زد من و از خواب بیدار کرد ، و بهش گفتم بعدا حرف میزنیم ولی خب سحر بیدار نشدیم و همه خواب موندیم یهو بیدار شدم ساعت 6 و نیمه جیغ زدم چرا من وبیدار نکردین و هیچکی جواب نداد بعدم اعصابم خورد شد نمازم نخوندم و این یعنی که قهر کردم ساعت 10 باید...
-
123+adele
جمعه 12 خرداد 1396 01:00
من عاشق آهنگای ادلم و خیلی بهم آرامش میده وقتی بهش گوش میدم امروز کتاب جدیدی رو شروع کردم برای خوندن ولی زبان هیچی نخوندم باید همت مو بیشتر کنم امیدوارم بتونم