16

امروز ساعت 6:10 دقیقه بیدار شدم اول نماز خوندم وبعدم شروع کردم به آماده شدن

پالتومو اتو کردم هوا خیلی سرد بود امروز

ماشین چقد کثیف شده بود ...یکم دستمال کشیدم بعدم ساعت 7 حرکت کردم سر رام آبجی رو رسوندم مدرسه

بعدم خودم رفتم مسیرمو عوض کردم واز ی راه دیگه امروز رفتم چون تو مجله موفقیت که دیروپز خریدم نوشته بود

گهگاهی مسیر تون و عوض کنین

ساعت 1 کلاسم تموم شدو برگشتنی رفتم دنبال آّجی مدرسه اونم با دوستاش آوردم

اومدم خونه ناهار و گذاشتم و خوردم ساعت 4 کلاسم آموزشگا شزو ع میشد

تایم آخرم امتحان داشتن بچه ها

این ترم هم تموم شد

من نبودم خونه بابا زنگ زدن و گفتن که از سامرا دارن بر میگردن برن کاظمین

الانم برا فردا ی ترجمه رو باید مینوشتم که من ننوشتم خیلی سخته منصرف شدم از نوشتنش

نمیدونم فردا چی بگم

برم برای شاگردام مطلباشونو آماده کنم