کلا تا ساعت 7 شب بیرون بودیم که بعدش اومدم و کارامو انجام دادم با خاله بزرگه صحبت کردم پسرش روز یکشنبه یعنی 7 آذر ساعت 1 شب بدنیا
اومده اسمش هم علی گذاشتن گفتم از خودت و پسرت عکس بنداز و بفرست که فرستاد
خیلی نانازه عشق منه این پسر کوچولو موچولو ......البته هنوز مرخص نشدن و
بیمارستانن