102+the last thursday

امروز آخرین پنجشنبه ای بود که رفتیم دانشگاه و دوستم کتابو برام آورده بود کتابی که خودش ترجمه کرده بوده

امروز سر کلاس اقتصادی همش استاد اسم منو میگفت منم چون نوشته بوده جواب میدادم و اینکه ساعت

1 حرکت کردم به سمت خونه و اومدم خونه ناهار خوردم و بعدم آماده شدم ورفتم

امروز ناخونای پامو لاک صورتی زدم و مانتو کرم و صندل کرممو پوشیده بودم

دوتا کلاس و ساب رفتم و در کل روز خوبی

شاگردام میگن از ما هم تو خاطراتتون مینویسی؟ معلومه که مینویسم راحیل جون و نسیم جون

همیشه بیادتون هستم نمیدونم روزی که من اینجارو دوباره میخونم شما کجایین چیکار میکنین

ولی امیدوارم که همیسه خوش باشید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.