124+friday

ساعت دو نصفه شب خوابیدم که قرار بود خاله م زنگ بزنه ولی ساعت 2 و خورده ای زنگ زد من و از خواب بیدار

کرد ، و بهش گفتم بعدا حرف میزنیم ولی خب سحر بیدار نشدیم و همه خواب موندیم

یهو بیدار شدم ساعت 6 و نیمه جیغ زدم چرا من وبیدار نکردین و هیچکی جواب نداد

بعدم اعصابم خورد شد نمازم نخوندم و این یعنی که قهر کردم

ساعت 10 باید آموزشگا میرفتم یعنی کلاسمون شروع میشد برا همین گوشی مو گذاشتم رو ساعت 9

وقتی بیدار شدم رفتم صبحونه خوردم با خیال راحت و بعدم لباسامو اتو زدم و کمی آرایش کردم و رفتم

پکرم ضد آفتابم تموم شده  و الان کرم ضد آفتاب ندارم پنکمم هم نفس های آخرشه (چون من پوستم خیلی قرمز

میشه تو آفتاب حتی اگ ضد آفتاب بزنم مجبورم پنکک بزنم )  اینارو گفتم که یعنی بدونید وسایلام همه تموم

شده عطرم ، اسپری، همه اینا تموم شده و هنوز نخریدم

حتی گوشیمم داغون شده  و اصلا آنتن نمیده هرکی بهم زنگ میزنه میگه چرا خطتت نمیگیره

فکر نکنین خیلی زنگ خور دآرما

یکی آموزشگاهه که بهم زنگ میزنه یکی بابامه یکی هم خواهرم بعضی وقـــــتآ هم همکارا مثل امـــــروز که زنگ

زدن ببینم کلاس میام یا نه ، زیاد بهم زنـــــگ نمیزنن

سوپروایزر آموزشــــگآه همش فامیــــلی من و با یکی از همکآرآ اشتباهی میگیره

امروز ســــه بار فاملیمو اشتباهی صــــدآ زد   : (

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.